جانا! تو را که گفت که احوالِ ما مپرس؟
حالِ شکستگانِ کمندِ بلا مپرس؟
یارانِ شهر ِخویش و غلامانِ خود مجوی؟
بیگانه گرد و قصهٔ هیچ آشنا مپرس؟
نقشِ حقوقِ خدمت و اخلاصِ بندگی
از لوحِ سینه پاک کن و نامِ ما مپرس؟
هیچ آگهی ز عالمِ درویشیش نبود
آن کس که با تو گفت که درویش را مپرس!
زآن جا که لطفِ شامل و...