حسان خان
لائبریرین
ز تخییلِ خودش عرفی بنا کردهست ایوانی
که قربان باد بر آن قصرِ سینا کاخِ فارابی
رقم زد بر فضای عشق تحریری که از فیضش
برون آیند از دل تا به دیده اشکِ عنّابی
به پیشِ تربتش روزی چنان شکوهکنان گفتم
ندارد عالم اکنون آن همه اسباب بیتابی
مزاجِ اهلِ عالم شد متغیر به آن طوری
که از این خاکدان بیرون شد آن اندازِ سیمابی
فغانِ نیمشب از شاعران باشد کدورتزا
نداند چشمِ اهلِ انجمن چون لطفِ بیخوابی
بر ایشان شعلهٔ فریاد کَی ظلمتربا باشد
که هنگامِ سحر راضی نباشند از فلکتابی
صدا آمد ز تربت "شکوهٔ اهلِ جهان کم گو"
"نوا را تلختر میزن چو ذوقِ نغمه کم یابی
حدی را تیزتر میخوان چو محمل را گران بینی"
(دکتر محمد ولیالحق)
که قربان باد بر آن قصرِ سینا کاخِ فارابی
رقم زد بر فضای عشق تحریری که از فیضش
برون آیند از دل تا به دیده اشکِ عنّابی
به پیشِ تربتش روزی چنان شکوهکنان گفتم
ندارد عالم اکنون آن همه اسباب بیتابی
مزاجِ اهلِ عالم شد متغیر به آن طوری
که از این خاکدان بیرون شد آن اندازِ سیمابی
فغانِ نیمشب از شاعران باشد کدورتزا
نداند چشمِ اهلِ انجمن چون لطفِ بیخوابی
بر ایشان شعلهٔ فریاد کَی ظلمتربا باشد
که هنگامِ سحر راضی نباشند از فلکتابی
صدا آمد ز تربت "شکوهٔ اهلِ جهان کم گو"
"نوا را تلختر میزن چو ذوقِ نغمه کم یابی
حدی را تیزتر میخوان چو محمل را گران بینی"
(دکتر محمد ولیالحق)
آخری تدوین: